بعد از من . . . . . .

عرفانی فلسفی روان شناسی خود شناسی خول شناسی ......

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 76
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 76
بازدید ماه : 90
بازدید کل : 19817
تعداد مطالب : 43
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

ای تو آغاز تو انجام تو بالا تو فرود ای سراینده هستی سر هر سطر و سرود باز گردان ، به <<سخن>> دیگر بار آن شکوه ازلی شادی وزیبایی را داد و دانایی را تو <<سخن>> را بده آن شوکت دیرین آمین نیز دوشیزگی روز نخستین آمین .... ... .. .


گرایش جنسی

   

 

                     

                                       نوشته شده در   رده‌بندی گرایش‌های جنسی موجودات زنده معمولاً برپایه نوع جنسیتی که مورد تمایل آنهاست صورت می‌گیرد. و انواع آن عبارتنداز: 

 

۱ـ تراجنسی یا دگر جنسی (transgender ) که خود زیر شاخه های متعدد از جمله ترنسکشوال و  ترنس وستایت و شیمیل و لیدی بوی تقسیم می شود

۲ـگروه دیگری نیز به نام هرمافرودیت  (hermaphrodit) شناخته می شوند که خصوصیات هر دو جنس را دارا هستند و در اصطلاح به انها دوجنسه گفته می شود این افراد به نوعی اختلال جنسی مبتلا هستند

۳ـ   دگر جنس گرایی(hetrosexual) گرایش به جنس مخالف                                 

۴ـدوجنس گرایی (bisexual) (بای سکشوآلیزم): گرایش به

  5-بی جنسی: (asexual) نداشتن گرایش جنسی                                                           

 6-همجنس گرایی: (homosexual) گرایش به جنس موافق                                             

 7-پیر دوستی                                                                                                  

 

-------------------------------------------------------------------------------------

۱ـ-تراجنسی : تَراجـِنسی، به افرادی گفته می‌شود که خواستار تغییر جنسیت خود هستند. «تراجنسی» اصطلاح جدیدی در زبان فارسی است که برابر با لغت انگلیسی (transsexual) بکار برده می‌شود، یعنی کسانی که جنسیتی که در روانشان حس می‌کنند با جنسیت جسمشان

  آنان از کودکی آرزوی دختر بودن را دارند و با پوشیدن لباس دخترانه " بازیهای دخترانه "کارهایی که مختص جنس مونث میباشد انجام می دهند" ترنس سکشوال ها  به ظاهر واندام پسرانه ای دارند اما به لحاظ فاکتورهای مونث و مذکر مغز شدت و گستردگی مونث نسبت به مذکری بیش است با این اوصاف تراجنسی دچال اختلال شده و با مصرف داروهای هورمون زنانه ( سیپروترون استات _پرژسترون-استرادیول) روبه هرمافرودیت  (hermaphrodit)شدن می روند" که بعد از آن امکان عمل و تغییر جنسیت رامیابند

 ۲ـ هرمافرودیت  (hermaphrodit ):

دوجنسی بودن در جانوران فوق خصوصیتی طبیعی است اما در انسان نوعی اختلال جنسی محسوب می شود 

 الف_هرمافرودیسم(دوجنسی) کاذب مونث:                                                               بیمار از نظر ژنی و کروموزومی مونث است. اما ظاهر مردانه دارد. میزان مردان شدن ممکن است خفیف بوده و تنها کلیتوریس مختصری بزرگ باشد، و یا در موارد شدید به صورت آلت تناسلی مردانه همراه با پیشابراه آلتی و اسکروتوم به هم پیوسته دارای رافه تظاهر  کند

  ب_هرمافرودیسم(دوجنسی) کاذب مذکر:                                                                   

از نظر ژنی، بیمار مذکر است. اما آلت تناسلی کوچک بوده و دارای درجات مختلفی از هیپوسپادیاس (دهانه پیشابراه در زیر آلت یا در میاندوراه) و خم شدن آلت به سمت پائین (chordee) یا چسبندگی در سطح شکمی فالوس است. ممکن است نهان بیضگی (cryptorchidism) یک‌طرفه یا اغلب دو طرفه نیز وجود داشته باشد. باید به دقت در کانال اینگواینال و یا چین‌های لابیو اسکروتال به دنبال بیضه‌ها (گنادها) گشت.                    

 ج_دوجنسی(هرمافرودیسم) واقعی: گنادی که در کانال اینگواینال یا چین‌های لابیو اسکروتال لمس می‌شود یک تخمدان و یا یک بیضه تخمدان به ندرت (در فرد هرمافرودیت) است. بیماران هرمافرودیت -(دوجنسی واقعی) هم دارای بافت تخمدان و هم بافت بیضه می‌باشند و دستگاه تناسلی مبهم دارند. تولید تستوسترون توسط یک گناد در داخل رحم نشانه آن است که بافت بیضه وجود داشته و برخی از سلولها دارای DNA مربوط به کروموزوم Y می‌باشند.                                             

 3-دگرجنس‌گرایی (hetrosexual):

 گرایش به جنس مخالف : به فردی که به جنس دیگر گرایش داشته باشد دگرجنس‌گرا گفته می شود

4-دوجنس‌گرایی (bisexual) (بای سکشوآلیزم):  

 در ابتدای قرن بیستم، مباحثی نظری پیرامون تحلیل روانی درگرفت که ادعا می‌کرد در همهٔ افراد طی نمو روانی، دوجنس گرایی به وجود می‌آید. مطالعات عددی آلفرد کنزی در سال ۱۹۴۰ و همچنین دکتر فریتز کلین در سال ۱۹۸۰ تأیید کنندهٔ این نظریات

مطالعات تازه که با چاپ کتابهای آلفرد کنزی با نامهای «رفتارهای جنسی انسان مذکر» و «رفتارهای جنسی انسان مؤنث»به نتایج مهمی منتهی شد، بیانگر این بود که اکثر مردم در مقاطعی دارای تجربیات و یا عواطف همجنس گرایانه بوده‌اند.        

 ((پژوهشهای علمی معاصر ادعا می‌کنند که اکثریت جامعه انسانی تمایلات دوجنس گرایانه

  گرایش جنسی برخلاف آنچه بیشتر مردم تصور می‌کنند یک متغیر گسسته نیست که به ۲ گروه «دگرجنس گرا» و «همجنس گرا» تفکیک شود، بلکه متغیری پیوسته‌است که خصوصیات مابین این گروه‌ها را نیز داراست. گزارشات «کنزی» نشان می‌دهند که حدود ۴ درصد از بالغین امریکایی برای تمام عمر منحصراً همجنس گرا هستند و حدود ۱۰ درصد نیز در مقاطعی از زندگی رفتارهای همجنس گرایانه بروز داده‌اند. با این حال درصد افرادی که به طور برابر با هر دو جنس رابطه دارند کمتر از میزان مورد انتظار است. این می‌تواند به علت فشارهای اجتماع بر افراد باشد که آنها را مجبور می‌کند بر خلاف غرایز درونی خود و به طور ناخودآگاه برچسبهای مطلق هویت جنسی را از قبیل «همجنس گرا» یا «دگرجنس گرا»

کنزی، به همراه فعالان گروه‌های LGBT بر جنبه‌های تاریخی و سیالیت گرایشهای جنسی تأکید می‌کرد. مطالعات کنزی همچنین نشان داد که گرایش جنسی در دوران حیات فرد در جهات مختلف رشد می‌کند و ندرتاً (و نه لزوماً) امکانات جذب شدن به جنسیت متفاوتی را فراهم می‌کند. بسیار نادر است که شخصی گرایشات جنسی خود را تغییر دهد و همچنین بعید است که این اتفاق نادر در صورت رخ دادن «داوطلبانه» باشد*. اما گاهی تمایلات جنسی گسترش می‌یابند و یا دستخوش تغییر شده و جوهرهٔ متفاوتی پیدا می‌کنند. نظریه فراهنجار ایده‌های «ساختار اجتماعی» را مرتبط با قضیه می‌داند و معتقد است باید به تمایلات جنسی تنها در چهارچوب تاریخی آن نگریست.                                                                               در این نگاه، گرایش جنسی محصول تأثیرات جامعه‌است و یک ویژگی تحت کنترل انسان و ارادهٔ او محسوب نمی‌شود. *              

 بیشتر روانشناسان با نتایج کلی آزمایشات کنزی موافقند و به رشتهٔ پیوستهٔ تمایلات جنسی عقیده دارند، که در آن افراد کاملاً همجنس گرا و کاملاً دگرجنس گرا در دو انتهای بردار و اقلیت قرار دارند و اکثریت را دوجنس گرایان تشکیل می‌دهند. بعلاوه تقریباً همهٔ روانشناسان هم عقیده‌اند که گرایش جنسی در سنین پایین شکل می‌گیرد و به طور ارادی قابل تغییر

  البته بعضی دیگر از تحقیقات اسلوب کاری کنزی را زیر سؤال می‌برند و نتایج این آزمایش را در برآورد تعداد همجنس گرایان و دگرجنس گرایان اغراق آمیز می‌دانند. آنها دلیل خود را انتخاب افراد نامناسب برای تحقیق (که شامل همجنس گریان و زندانیهایی که بعضاً متهم به تجاوزهای جنسی بوده‌اند می‌شود) بیان می‌کنند. به هر حال نظریات کنزی در رابطه با «رشته پیوستهٔ تمایلات جنسی» هنوز مورد قبول است و با یافته‌های تحقیقات زیست شناسی انجام شده بر تفاوتهای ساختاری مغز افراد و حیوانات دارای گرایشات جنسی مختلف سازگاری دارد.    

۵ـبی جنسی(asexual)     

  بی جنسی یا بی جنس گرایی یکی از گرایشات جنسی در انسانها است که فرد دارای تمایلات جنسی نمی باشد و یا هیچ یک از دو جنس دیگری دارای روابط جنسی نیست.

گفته میشود در حدود ۱٪ از مردم جهان بی جنس گرا می

 

 

6-همجنس گرایی (homosexual):

 

همجنس‌گرایی یکی از گرایشهای جنسی است‌ که مشخصه آن تمایل زیبایی شناختی،عشق رمانتیک، و تمایل جنسی منحصرآ نسبت به جنس همگون با خود فرد می‌باشد. در اصطلاح اسلامی به ارتباط جنسی بین مردان «لواط» (برگرفته از نام لوط پیامبر قومی که به این کار مشهورند)میگویند ،در گویش خیابانی،در کشور ایران از افراد همجنس‌گرا - زن یا مرد - با عنوان تحقیرآمیز «همجنس‌باز» یاد می‌شود، همچنین واژه‌های دیگری نیز در گفتار عوام برای اشاره به افراد همجنس‌گرا وجود دارد که معمولاً تحقیرآمیز و محکوم‌کننده‌ هستند؛ به عنوان مثال همجنس‌گرایان مرد در زبان فارسی با عناوین چون اِواخواهر، اُبنه‌ای (شخص مفعول در عمل جنسی همجنس

گرایان) و عناوین زننده‌تر خوانده می‌شوند. ، برای اشاره به همجنس گرایان زن در زبان فارسی معمولاً واژه لزبین یا لِز بکار می‌رود که از واژهٔ انگلیسی Lesbian آمده‌است. البته در گفتار ایرانیان به همجنس‌گرایان زن، طَبَق‌زن گفته می‌شده‌است که به عمل طَبَق‌زنی اشاره داشته‌است. این لغت امروزه بندرت مورد استفاده قرار می‌گیرد. ، پدیده همجنس گرایی از ابتدای تاریخ، با بشر همراه بوده‌است و در ادبیات و هنر جهان از زمان بسیار کهن، شاهد اشاراتی به این پدیده هستیم.                                                                                    

الف-تئوری همجنس گرایان هورمونی پیش از تولد:                                                  

زیست شناسی عصبی مغز در ایجاد حالت مردانگی کاملاً کشف شده‌است. استرادیول و تستوسترون که به وسیلهٔ آنزیم ۵-a ردوکتاز تبدیل به دی هیدروتستوسترون می‌شوند، عمل ایجاد حالت مردانگی را با اتصال به گیرنده‌های آندروژن (هورمون‌های جنسی مردانه که باعث ایجاد صفات ثانویه مانند ریش و کلفتی صدا می‌شوند) بر عهده دارند. تغییرات جسمی و روانی زمانی ظاهر می‌شوند که تعداد این گیرنده‌های آندروژن بسیار کم (مانند نشانگان بی حسی آندروژنی) و یا بسیار زیاد باشد (مانند زنان مبتلا به پُِریاختگی مادرزادی غدهٔ فوق کلیه)احتمالاً همجنسگرایی چه در مردان و چه زنان نتیجهٔ چنین دگرگونیهایی است. در این مطالعات دیده شده‌است که در زنان همجنسگرا عموماً بیش از زنان دگرجنسگرا حالات مردانه ایجاد شده‌است. با این وجود تحقیقات دربارهٔ همجنسگرایی مردان نشان می‌دهد که ایجاد حالات مردانه چه بیش از حد و چه کمتر از حد معمول باعث همجنسگرایی در مردان می‌شود.                                                                        

 ب-تفاوت‌های فیزیولوژیکی همجنسگرایان:                                                       

تحقیقات بسیاری که در این زمینه انجام شده‌اند، مانند تحقیقات پیشگامانهٔ عصب شناس سیمون لوی، نشان می‌دهند که تفاوتهای قابل توجهی در فیزیولوژی مردان همجنسگرا و مردان دگرجنسگرا وجود دارد.این تفاوتها ابتدا خود را در مغز، گوش میانی، و حس بویایی آشکار می‌سازند. لوی در آزمایشیدریافت که مغز ۱۰٪ از مردان همجنسگرای مورد آزمایش تفاوت فیزیولوژیکی آشکاری با همان بخش‌ها در مردان دگرجنسگرا دارد. گاهی نتایج این تحقیقات را به این معنا می‌گیرند که همجنسگرایی در افراد پدیده‌ای مادرزادی است.با این حال خود «لوی» می‌گوید: : «تحقیقات من ثابت کنندهٔ یک دلیل ژنتیکی برای همجنسگرایی نیستند. من هیچ قسمتی از مغز را به عنوان یک مرکز همجنسگرا کننده معرفی نکرده‌ام. INAH-۳ بیشتر مانند حلقه‌ای از زنجیرهٔ هسته‌های شکل دهندهٔ رفتارهای جنسی مردان و زنان عمل می‌کند تا یک هستهٔ همجنسگراکننده... و از آنجا که من مغز افراد بالغ را مورد مطالعه قرار داده‌ام هیچ دلیلی وجود ندارد که نتیجه بگیریم این تفاوتها مادرزادی بوده‌اند و بعد از تولد به وجود نیامده‌اند. تحقیقات لوی مورد انتقادهایی قرار گرفت که یکی از دلایلش انتخاب مردان همجنسگرایی بود که به علت بیماری ایدز جان خود را از دست داده بودند، در حالی که دگرجنسگراهای مورد مطالعه به این بیماری مبتلا نبودند. مقایسه‌ای که بین اندازهٔ INAH-۳ در افراد مبتلا به ایدز دگرجنسگرا و همجنسگرا انجام شد (با وجود کوچک بودن جامعهٔ آماری) نشان داد که اندازهٔ این بخش از مغز در هر دو آنها مشابه‌است. البته باید توجه داشت که هیچ مدرکی مبنی بر تأثیر ابتلا به ایدز بر اندازهٔ INAH-۳ یافته نشده‌است. تحقیقات در زنان هنوز به هیچ نتیجه مشابهی منتهی نشد.

بعضی از تحقیقات اخیر حاکی از ارتباط تعداد برادرهای بزرگ‌تر با همجنسگرایی فرد می‌باشد. بلانکارد و کلاسندر سال ۱۹۹۷ اعلام کردند هر برادر بزرگ‌تر احتمال همجنسگرایی فرد را تا ۳۳٪ بالا می‌برد. این یافته طبق گفتهٔ بلانکارد «یکی از معتبر ترین یافته‌های اپیدمیولوژیکی است که تا به حال در رابطه با گرایشهای جنسی کشف شده‌است.» بر طبق این یافته، گفته می‌شود که هر جنین مذکر در مادر واکنشی ایمنی ایجاد می‌کند و این واکنش با جنین بعدی تشدید می‌شود. این جنینها آنتی ژن H-Y را که نفش آنها در تغییرات جنسی مهره‌ها تقریباً ثابت شده‌است تولید می‌سازند و این همان آنتی ژنی است که آنتی بادی مادری H-Y به آن واکنش داده و نیز یاد آوری (از نظر ایمنی شناختی) می‌نماید. سپس آنتی بادیهای H-Y تولید شده توسط مادر به جنین حمله می‌کنند و کارایی آنتی ژنهای نامبرده را در ایجاد حالات مردانه در مغز جنین پایین می‌آورند. از این موضوع با نام «اثر ترتیب تولد برادر» یاد می‌شود. در مطالعاتی که پسرهای رشد یافته با برادر بزرگ‌تر را با آنها که جدا از برادران رشد کرده بودند مقایسه می‌کرد، کشف شد که تنها متولد شدن از مادری که برای چندمین بار پسری به دنیا می‌آورد احتمال همجنسگرا بودن را در افراد افزایش می‌دهد و بزرگ شدن در کنار برادران دخالت چندانی در این مسأله ندارد جالب اینجاست که این موضوع فقط در مردان راست دست صادق است. درباره زنان نتایج مشابه یا قابل توجهی یافت نشده‌است.           

  ج-رفتار همجنس‌گرایانه در حیوانات:                                                                    

 رفتارهای همجنسگرایانه در فرمانرو جانوران و بخصوص حیواناتی که در درجه بندی تکاملی به انسان نزدیکترند نیز دیده می‌شود(مانند میمونهای بزرگ). جانت مانن، پروفسور دانشگاه جورج تاون صریحاً این نظریه را مطرح کرده‌است که همجنسگرایی، لااقل در دلفینها مزیتی است که در اثر تکامل به وجود آمده و حملات و تجاوزهای داخل گونه‌ای را خصوصاً در نرها کاهش

 بعضی پنگوئنهای نر تمایل به تشکیل جفت با نرهای دیگر و لانه سازی مشترک با آنها دارند. در این مواقع از یک سنگ به عنوان جایگزین تخم استفاده می‌شود.در سال ۲۰۰۴ پارک مرکزی حیواناتواقع در ایالات متحده آمریکا، سنگ یادشده را با یک تخم بارور جایگزین کرد که زوج نر آن را به عنوان فرزند خود بزرگ کردند (منبع). باغ وحشهای آلمانی و ژاپنی نیز گزارشاتی دربارهٔ همجنسگرایی بین پنگوئن هایشان منتشر کرده‌اند. این پدیده همچنین در زیستگاه آبی کلی تارلتون در آوکلند نیوزیلند مشاهده شده‌است. معاشقه و دخول کامل در روابط گاوهای نر، خصوصاً گاومیش کوهان دار امریکایی معمول است. روابط اینچنینی در ماده‌های نوع دیگری از گاوها رواج دارد.                                        همجنسگرایی در گوسفندان (که در ۶ تا ۱۰٪ قوچها دیده می‌شود)همراه با تفاوت در حجم بخش‌های معینی از مغز و فعالیتهای شیمیایی است. مطالعاتی که توسط مجلهٔ درون ریز شناسی انجام شد، نشان داد عوامل فیزیولوژیکی و زیست شناختی تأثیرگذارند. نتایج این بررسیها با بررسیهایی که لوی روی نمونه‌های انسانی انجام داد مشابه‌است. گوسفندان نر کوهی امریکایی نیز از این نظر به دو دسته تقسیم می‌شوند : آنها که درگیر روابط همجنسگرایانه می‌شوند و گروه دیگر که اینگونه نیستند. به اینجا و اینجا در میان کبوتران نیز هم‌جنس‌گرایی نرها دیده می‌شود. کبوتربازان اصطلاحاً به این جفت کبوتران جناق می‌گویند.

 د-روانشناسی همجنس‌گرایان:                                                                                    

در ابتدای قرن بیستم، مباحثی نظری پیرامون تحلیل روانی درگرفت که ادعا می‌کرد در همهٔ افراد طی نمو روانی، دوجنس گرایی به وجود می‌آید. مطالعات عددی آلفرد کنزی در سال ۱۹۴۰ و همچنین دکتر فریتز کلین در سال ۱۹۸۰ تأیید کنندهٔ این نظریات بودند. مطالعات تازه که با چاپ کتابهای آلفرد کنزی با نامهای «رفتارهای جنسی انسان مذکر» و «رفتارهای جنسی انسان مؤنث» به نتایج مهمی منتهی شد، بیانگر این بود که اکثر مردم در مقاطعی دارای تجربیات و یا عواطف همجنس گرایانه بوده‌اند. پژوهشهای علمی معاصر ادعا می‌کنند که اکثریت جامعه انسانی تمایلات دوجنس گرایانه دارند. گرایش جنسی برخلاف آنچه بیشتر مردم تصور می‌کنند یک متغیر گسسته نیست که به ۲ گروه «دگرجنس گرا» و «همجنس گرا» تفکیک شود، بلکه متغیری پیوسته‌است که خصوصیات مابین این گروه‌ها را نیز داراست. گزارشات «کنزی» نشان می‌دهند که حدود ۴ درصد از بالغین امریکایی برای تمام عمر منحصراً همجنس گرا هستند و حدود ۱۰ درصد نیز در مقاطعی از زندگی رفتارهای همجنس گرایانه بروز داده‌اند. با این حال درصد افرادی که به طور برابر با هر دو جنس رابطه دارند کمتر از میزان مورد انتظار است. این می‌تواند به علت فشارهای اجتماع بر افراد باشد که آنها را مجبور می‌کند بر خلاف غرایز درونی خود و به طور ناخودآگاه برچسبهای مطلق هویت جنسی را از قبیل «همجنس گرا» یا «دگرجنس گرا»

  کنزی، به همراه فعالان گروه‌هایLGBTبر جنبه‌های تاریخی و سیالیت گرایشهای جنسی تأکید می‌کرد. مطالعات کنزی همچنین نشان داد که گرایش جنسی در دوران حیات فرد در جهات مختلف رشد می‌کند و ندرتاً (و نه لزوماً) امکانات جذب شدن به جنسیت متفاوتی را فراهم می‌کند. بسیار نادر است که شخصی گرایشات جنسی خود را تغییر دهد و همچنین بعید است که این اتفاق نادر در صورت رخ دادن «داوطلبانه» باشد. اما گاهی تمایلات جنسی گسترش می‌یابند و یا دستخوش تغییر شده و جوهرهٔ متفاوتی پیدا می‌کنند. نظریه فراهنجار ایده‌های «ساختار اجتماعی» را مرتبط با قضیه می‌داند و معتقد است باید به تمایلات جنسی تنها در چهارچوب تاریخی آن نگریست. در این نگاه، گرایش جنسی محصول تأثیرات جامعه‌است و یک ویژگی تحت کنترل انسان و ارادهٔ او محسوب نمی‌شود. بیشتر روانشناسان با نتایج کلی آزمایشات کنزی موافقند و به رشتهٔ پیوستهٔ تمایلات جنسی عقیده دارند، که در آن افراد کاملاً همجنس گرا و کاملاً دگرجنس گرا در دو انتهای بردار و اقلیت قرار دارند و اکثریت را دوجنس گرایان تشکیل می‌دهند. بعلاوه تقریباً همهٔ روانشناسان هم عقیده‌اند که گرایش جنسی در سنین پایین شکل می‌گیرد و به طور ارادی قابل تغییر نیست.البته بعضی دیگر از تحقیقات اسلوب کاری کنزی را زیر سؤال می‌برند و نتایج این آزمایش را در برآورد تعداد همجنس گرایان و دگرجنس گرایان اغراق آمیز می‌دانند. آنها دلیل خود را انتخاب افراد نامناسب برای تحقیق (که شامل همجنس گریان و زندانیهایی که بعضاً متهم به تجاوزهای جنسی بوده‌اند می‌شود) بیان می‌کنندبه هر حال نظریات کنزی در رابطه با «رشته پیوستهٔ تمایلات جنسی» هنوز مورد قبول است و با یافته‌های تحقیقات زیست شناسی انجام شده بر تفاوتهای ساختاری مغز افراد و حیوانات دارای گرایشات جنسی مختلف سازگاری دارد.                                                       

 ه- روابط پدر، پسر و شکل‌گیری رفتارهای جنسی:                                               

 بخش بزرگی از تحقیقات معمولاً به بررسی روابط فرزند- والد و تأثیر آن بر مردان همجنس گرا و دگرجنس گرا می‌پردازد و احتمال رابطه‌ای بین «فقدان پیوند عاطفی بین والد همجنس» و «شکل گیری همجنس گرایی در پسر» را پیشنهاد می‌دهند. مطالعات زیادی ادعا می‌کنند که مردان همجنس گرا در دوران کودکی خود کمتر از همسالان دگرجنس گرایشان مورد علاقه یا توجه پدرانشان بوده اند «بیبر»در سال ۱۹۷۶ اظهار داشت:     «از سال ۱۹۶۲ که کتابم منتشر شد تا به حال بر روی ۱۰۰۰ همجنس گرا و ۵۰ جفت از والدینشان مطالعه کرده‌ام والگوی مشابهی در ۹۰٪ آنان یافته‌ام. در تمام مدت آزمایش، حتی یک مرد همجنسگرایی که پدرش اخلاق سازنده و رفتار مهرورزانه داشته باشد ندیده‌ام. پسری که پدرش به او احترام می‌گذارد و عشق می‌ورزد هرگز همجنس گرا نمی‌شود. من به این نتیجه رسیده‌ام که رفتار والدین بر انتخاب تمایل جنسی کودکان بسیار تأثیر می‌گذارد.»

«بیبر» بعدها در سال ۱۹۷۶ گفته‌های خود را این گونه ادامه داد :                          

 «ما همواره گفته‌ایم که یک پسر که پدری با اخلاق سازنده و مهرورزانه دارد هرگز همجنس گرا نمی‌شود. باید توجه داشت که عکس این گزاره صحیح نیست و هر پسری که پدرش اخلاق مخرب دارد لزوماً همجنس گرا از آب در نمی‌آید.»                                                

  این گزارشات، مخصوصاً به علت جابجا کردن «علت» با «اثر» زیر سؤال رفته‌اند. به عبارت دیگر علاقهٔ مردان همجنس گرا به داشتن رابطهٔ مستحکم تر با مادر، علت همجنس گرایی نیست، بلکه نتیجهٔ آن است. انجمن روانشناسی آمریکا نیز این نتایج را رد کرده‌است و اظهار داشته که در جوامع مختلف همجنس گرایان درصد مشابهی از جامعه را تشکیل می‌دهند. در حالی که اگر روابط خانوادگی دارای چنان تأثیری بود، در جوامعی با فرهنگ خانوادهٔ متفاوت این میزان می‌بایست متفاوت باشد.                                                                              

 این تئوری هم چنین عاجز از توضیح وجود همجنس گرایی در یونان باستان، ژاپن قبل از مدرنیته، و فرهنگهای دیگر است و دلیلی برای همجنس گرایی در حیوانات ارائه نمی‌کند و مثلاً قادر به توضیح دادن این سؤال نیست که چرا در گونهٔ قوی سیاه استرالیایی تنها والدین جوجه‌ها زوجهای نر محسوب

 یافته‌های مطالعات بر حیوانات همجنس گرا به موازات یافته‌های موارد انسانی پیش می‌روند. مطالعاتی که بر روی مغز قوچهای همجنس گرا انجام شده نشان می‌دهد آن بخش از مغز که در شکل گیری رفتارهای همجنس گرایانه نقش دارد، نسبت به دگرجنس گرایان همان تفاوتهایی را نشان می‌دهد که در موارد انسانی دیده می‌شود.

 

 *اصلاح رفتار ؟                                                                  

  بعضی درمانگرها، گروه‌ها، یا مؤسسات ادعا می‌کنند قادر به کمک به همجنس گرایان برای غلبه بر رفتارهای همجنس گرایانهٔ خود هستند. اکثر آنها پیروان ادیان ابراهیمی هستند که در مسلک آنان همجنس گرایی غیرطبیعی و گناه‌است و یک گرایش جنسی نامطلوب به حساب می‌آید. این نوع روان درمانی در جهت حذف علایق همجنس گرایانه و توسط افرادی که همجنس گرایی را یک اختلال یا گناه تلقی می‌کنند استفاده می‌شود. این افراد معتقدند که همجنس گرایی اصولاً نوعی گناه‌است و از طریق توبه و ایمان می‌توان آن را از بین برد.                                                                                                       

تاکنون هیچ سند علمی و معتبری بدست نیامده که حاکی از «درمان» موفق یک همجنس گرا و تبدیل او به یک دگرجنس گرا باشد و حتی برخی افراد در اثر چنین «درمان»هایی دچار صدمات خطرناک و جدی شده‌اند. با این حال طرفداران درمان همجنس گرایی به افرادی اشاره می‌کنند که به زعم آنها «موفق» شده‌اند.(ر.ک به انجمن ملی مطالعه و درمان همجنس گرایی). به هر جهت تنهٔ اصلی جامعهٔ پزشکی و روانشناسی این ادعاها را مردود می‌داند و تلاش برای تغییر گرایش جنسی را بی اثر و بالقوه خطرناک تلقی می‌کند.                                                            

 ی-طبیعت در برابر تربیت:                                                            

 این که بین عوامل روان شناختی و عوامل زیست شناختی کدام بر همجنس گرایی مؤثرتر است مسأله ایست که همواره عامل بحثهای بسیار شده‌است. از این عوامل می‌توان به عوامل ژنی و یا هورمونهای مؤثر بر جنین نام برد. از نظر تاریخی فروید و روانشناسان دیگری در شاخهٔ روانکاوی معتقد بودند که تجربیات دوران کودکی در شکل گیری گرایشهای جنسی مؤثرند. به عنوان مثال فروید معتقد بود که نوجوانان همگی همجنس گرا هستند و پس از گذراندن مراحلی دارای حالات دگرجنس گرایی می‌شوند و آنها که همجنس گرا می‌مانند به علت مواجهه با یک مانع یا حادثهٔ بازدارنده، تکامل جنسی خود را به اتمام نرسانده‌اند. او همچنین معتقد بود که بعضی افراد که این دورهٔ تکامل جنسی را بدون هیچ مشکلی طی کرده‌اند نیز همچنان در درون خود به صورت پنهان و به درجات متفاوت دارای تمایلات همجنس خواهانه هستند. کشفیات مدرن علمی و پزشکی تأکید بر زیست شناختی بودن عوامل همجنس گرایی و رفتارهای همجنس گرایانه در کودکی دارند و این عوامل شامل عوامل ژنتیکی و یا کسب شده در رحم مادر می‌باشند. ناگفته نماند که همین پیش زمینه‌های زیست شناختی همجنس گرایانه‌است که در کودکی شرایط ایجاد عوامل روانشناختی را مهیا می‌کند

نويسنده: من تاريخ: سه شنبه 22 مرداد 1392برچسب:گرایش جنسی, گی , همجنسگرا , شی میل, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

سلام 1- من پسرم 2- نظر تبلیغاتی ف پیام تبلیغاتی بفرستید خوار و مادرتو بیادت میارم 3- بخون 4-نخونیدم به اونجام 5-ای وبلاگ تقدیم به کسی که هیچگاه نشد حرف دلمو بهش بگم ...خودش میدونه

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to badazman.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com